مفهوم چینها
هنگامی که یک سطح اولیه بر اثر دگردیسی ، خمیده و یا منحنی میشود ساختاری به نام چین تولید میشود. شکستگیها از دگردیسی شکننده سنگها به وجود میآید که موجب شکستن کامل آنها در طول سطوح مجزا میشود، اما چینها نمایش دگردیسی « شکلپذیر » سنگها است که تغییرات تدریجی اما پیوستهتری را در وضعیت فضایی و درونی تولید میکند، به گونهای که سنگ خود را با دگردیسی سازگار میکند. چنین دگردیسی با نفوذتر از تغییر شکلی است که موجب گسلش میشود.
اجزای چینها
* یال چین :
دو طرف یک چین را یالهای چین یا پهلوهای چین گویند.
* لولای چین :
نقطه انحنای بیشینه سطح چینها را لولا میگویند.
* خط لولا :
خطی که در امتداد آن خط چین دارای بیشترین انحنا میباشد.
* سطح محوری :
سطح محوری یک چین سطحی فرضی است که چین را تا حدی به دو قسمت مساوی تقسیم میکند.
* محور چین:
محور چین عبارتست از فصل مشترک سطح محوری با سطح طبقه.
* خطالرأس :
خطالراس یا کریست ، عبارت از خطی است که در امتداد بلندترین نقاط یک چین رسم میشود.
* خطالقعر :
خطالقعر ، تراف خطی است که میتوان در پایینترین قسمت یک چین رسم کرد.
* زاویه میان یالی :
کوچکترین زاویهای را که به وسیله یالهای یک چین ساخته میشود، زاویه میان یالی یا زاویه چین مینامند.
* پلانژ چین :
زاویهای را که محور چین با افق میسازد، پلانژ چین مینامند.
به گزارش تهران امروز، احتمالا همه آنهایی که چندین سال پیاپی در سیما مجموعه های تلویزیونی مهران مدیری را دنبال می کردند، از سه شنبه گذشته به نزدیک ترین بقالی محل سری زده اند تا جدید ترین مجموعه او «قهوه تلخ» را بخرند.
مجموعه ای که ابتدا قرار بود در تلویزیون پخش شود که به
دلایل متناقضی که چندین بار اعلام شد، پخش نشد. اما حالا که این مجموعه در
سراسر کشور با تبلیغات بسیار وسیع پخش شده، خبر می آید که «قهوه تلخ» در
نخستین روز پخش 500 هزار نسخه فروخته است. این مجموعه به صورت «تک دی وی
دی» یا «سه سی دی» عرضه می شود و قیمت آن هم 2500 تومان است. خبر فروش 500
هزار نسخه ای در یک روز را سایت رسمی «قهوه تلخ» هم تایید کرده است. با این
اوصاف اگر ضرب و تقسیم ساده ای بکنیم فروش یک روز این مجموعه دقیقا برابر
است با یک میلیارد و 250 میلیون تومان. از طرف دیگر گفته می شود تیراژ پخش
این مجموعه در هر فصل به دو میلیون نسخه خواهد رسید. پس باز هم سر انگشتی
حساب کنیم. دو میلیون ضرب در 2500 تومان مساوی است با پنج میلیارد تومان.
برای پیگیری موضوع سری به سوپرمارکتی پشت روزنامه می زنیم. همه فیلم هایی
را که به تازگی در شبکه سینمای خانگی توزیع شده اند مرتب و منظم روی میز
چیده است.
سریال «قهوه تلخ» را هم آن جلو گذاشته که یکی، دو تا
بیشتر ازش نمانده است. «فروشش چطور است؟» ما می پرسیم و او جواب می دهد:
«عالی. می بینید که! چند تایی بیشتر نمانده است.» تا می فهمد از روزنامه
آمده ایم، خودش را جمع وجور می کند. هرطور شده راضی می شود به چند سوال
دیگر هم جواب دهد. می گوید: «ما این سریال را دانه ای 1800 تومن می خریم.»
یعنی هفتصد تومان در هر مجموعه سود می کنند. ضرب و تقسیم ها رفته رفته سخت
تر می شوند. اگر بقالی ها 1800 تومن می خرند، برای شرکت های توزیع کننده
چند تمام می شود؟ در این باره هم جست وجو بی فایده است. هیچ خبر رسمی ای در
این باره منتشر نشده است. تنها اخباری که به طور رسمی درباره شرکت الوند
منتشر شده در همان سایت رسمی «قهوه تلخ» است: « 9 شعبه در سراسر کشور، 30
نماینده در سراسر کشور، تحت پوشش قراردادن 40000 فروشگاه خرده فروشی و عمده
فروشی در سراسر کشور، همکاری با تمامی فروشگاه های زنجیره ای در کشور
و...» ضرب و تقسیم دارد سخت تر و سخت تر می شود.
در اوایل روزهای
سال 89 بود که خبری توسط سایت جهان منتشر شد با این مضمون که در آخرین جلسه
ای که برای توافق میان مدیران شبکه سوم سیما و تهیه کنندگان این سریال
برگزار شد، ظاهرا از طرف مدیر شبکه سوم سیما رقم سه ونیم میلیارد تومان
برای خرید این سریال پیشنهاد شد اما برادران آقاگلیان به رغم رقم مذکور،
دیگر درآمدهای حاصل از پخش این سریال را هم خواسته بودند که پذیرفته نشد.
با فرض درست بودن این خبر، میزان هزینه ای که برای ساخت این سریال صرف شده
تقریبا مبلغی حدود سه میلیارد تومان یا کمی کمتر و بیشتر است. راستی اگر
حساب و کتاب سختتان نیست، حساب کنید که در پایان پخش 30 بسته ای (شامل
90قسمت) این سریال چند تومان این ور و آن ور می شود؟ این مجموعه که توسط
شرکت پخش الوند توزیع می شود طبق برنامه ریزی به صورت هر هفته سه قسمت
توزیع خواهد شد. اینکه تهیه کنندگان این سریال چقدر از فروش این مجموعه سود
می برند به هیچ کس ربطی ندارد اما آیا نمی توان میزان گردش مالی کل این
مجموعه را مثلا با بودجه فرهنگی کل یک استان مقایسه کرد؟ حالا حساب کنید
گردش مالی مجموعه قهوه تلخ پس از فروش 30 قسمت چقدر است و چند درصد از
بودجه فرهنگی کل کشور است.
« آسانسور »
غضنفر سوار آسانسور میشه ، می بینه نوشته :
ظرفیت 12 نفر . باخودش میگه : عجب بدبختیه ها ! حالا 11 نفر دیگه از کجا
بیارم ؟!
« شکنجه روحی »
می خواستن غضنفر رو
شکنجه روحی بدن ،
می فرستنش تو یک اتاق گرد ، میگن برو یک گوشه بشین !
« سرقت
ماشین »
ماشین غضنفر رو تو روز روشن ، جلو
چشماش میدزدن . رفیقاش میدون دنبال ماشینه و داد میزنن : آااای دزد !
بگیرینش ! یهو غضنفر داد میزنه : هیچ خودتونو ناراحت نکنید . هیچ غلطی
نمیتونه بکنه ! رفیقاش وامیستن ، میپرسن : چرا ؟ غضنفر میگه : من شمارشو
برداشتم !
غضنفر میره مسابقه بیست سوالی . رفقاش از پشت صحنه بهش
میرسونن که جواب
خیاره ، فقط تو زود نگو که ضایع شه . خلاصه مسابقه شروع میشه ، غضنفر
میپرسه : تو جیب جا میگیره ؟ میگن : نه . غضنفر میگه : بابا این عجب خیار
گنده ایه !
آقایون به خودتون نگیرید غضنفر که شما نیستید