خودمونی!

همه چی!

خودمونی!

همه چی!

کاترین و بیخودی خداحافظ


وفا ملک‌زاده از پایان بازی بیژن بنفشه‌خواه و آرام جعفری در مجموعه «قهوه تلخ» خبر داد و گفت: «توزیع این سریال به احترام رسیدن ماه محرم متوقف شده ‌است.»

وفا ملک‌زاده در این باره گفت: «به احترام رسیدن ماه محرم توزیع سری جدید مجموعه «قهوه تلخ» به کارگردانی مهران مدیری متوقف شد و سری یازدهم این مجموعه که قسمت‌های 30، 31 و 32 سریال را تشکیل می‌دهد، پس از دهه اول محرم توزیع می‌شود.»
وی درباره بازیگران این مجموعه گفت: «به شایعات نباید توجهی کرد، بازی بیژن بنفشه‌خواه در نقش «بیخودی‌المک » و آرام جعفری در نقش «کاترین، سوگلی» به دلیل اینکه قرارداد کاری دیگری داشته‌اند به پایان رسید.»
ساخت این مجموعه با 34 بازیگر اصلی و گروهی شامل 200 نفر و با پیش‌تولید حدود پنج ماه برای طراحی و ساخت دکور و همچنین طراحی و دوخت لباس از مهرماه سال 88 آغاز شده و حدود شش ماه دیگر ادامه خواهد داشت.
سریال «قهوه تلخ» از 23 شهریورماه و با برنامه هر هفته سه قسمت در یک بسته از طریق فروشگاه‌های معتبر سراسر کشور عرضه می‌شود.



سود حاصل از فروش قهوه تلخ

به گزارش تهران امروز، احتمالا همه آنهایی که چندین سال پیاپی در سیما مجموعه های تلویزیونی مهران مدیری را دنبال می کردند، از سه شنبه گذشته به نزدیک ترین بقالی محل سری زده اند تا جدید ترین مجموعه او «قهوه تلخ» را بخرند.


مجموعه ای که ابتدا قرار بود در تلویزیون پخش شود که به دلایل متناقضی که چندین بار اعلام شد، پخش نشد. اما حالا که این مجموعه در سراسر کشور با تبلیغات بسیار وسیع پخش شده، خبر می آید که «قهوه تلخ» در نخستین روز پخش 500 هزار نسخه فروخته است. این مجموعه به صورت «تک دی وی دی» یا «سه سی دی» عرضه می شود و قیمت آن هم 2500 تومان است. خبر فروش 500 هزار نسخه ای در یک روز را سایت رسمی «قهوه تلخ» هم تایید کرده است. با این اوصاف اگر ضرب و تقسیم ساده ای بکنیم فروش یک روز این مجموعه دقیقا برابر است با یک میلیارد و 250 میلیون تومان. از طرف دیگر گفته می شود تیراژ پخش این مجموعه در هر فصل به دو میلیون نسخه خواهد رسید. پس باز هم سر انگشتی حساب کنیم. دو میلیون ضرب در 2500 تومان مساوی است با پنج میلیارد تومان. برای پیگیری موضوع سری به سوپرمارکتی پشت روزنامه می زنیم. همه فیلم هایی را که به تازگی در شبکه سینمای خانگی توزیع شده اند مرتب و منظم روی میز چیده است.

سریال «قهوه تلخ» را هم آن جلو گذاشته که یکی، دو تا بیشتر ازش نمانده است. «فروشش چطور است؟» ما می پرسیم و او جواب می دهد: «عالی. می بینید که! چند تایی بیشتر نمانده است.» تا می فهمد از روزنامه آمده ایم، خودش را جمع وجور می کند. هرطور شده راضی می شود به چند سوال دیگر هم جواب دهد. می گوید: «ما این سریال را دانه ای 1800 تومن می خریم.» یعنی هفتصد تومان در هر مجموعه سود می کنند. ضرب و تقسیم ها رفته رفته سخت تر می شوند. اگر بقالی ها 1800 تومن می خرند، برای شرکت های توزیع کننده چند تمام می شود؟ در این باره هم جست وجو بی فایده است. هیچ خبر رسمی ای در این باره منتشر نشده است. تنها اخباری که به طور رسمی درباره شرکت الوند منتشر شده در همان سایت رسمی «قهوه تلخ» است: « 9 شعبه در سراسر کشور، 30 نماینده در سراسر کشور، تحت پوشش قراردادن 40000 فروشگاه خرده فروشی و عمده فروشی در سراسر کشور، همکاری با تمامی فروشگاه های زنجیره ای در کشور و...» ضرب و تقسیم دارد سخت تر و سخت تر می شود.

در اوایل روزهای سال 89 بود که خبری توسط سایت جهان منتشر شد با این مضمون که در آخرین جلسه ای که برای توافق میان مدیران شبکه سوم سیما و تهیه کنندگان این سریال برگزار شد، ظاهرا از طرف مدیر شبکه سوم سیما رقم سه ونیم میلیارد تومان برای خرید این سریال پیشنهاد شد اما برادران آقاگلیان به رغم رقم مذکور، دیگر درآمدهای حاصل از پخش این سریال را هم خواسته بودند که پذیرفته نشد. با فرض درست بودن این خبر، میزان هزینه ای که برای ساخت این سریال صرف شده تقریبا مبلغی حدود سه میلیارد تومان یا کمی کمتر و بیشتر است. راستی اگر حساب و کتاب سختتان نیست، حساب کنید که در پایان پخش 30 بسته ای (شامل 90قسمت) این سریال چند تومان این ور و آن ور می شود؟ این مجموعه که توسط شرکت پخش الوند توزیع می شود طبق برنامه ریزی به صورت هر هفته سه قسمت توزیع خواهد شد. اینکه تهیه کنندگان این سریال چقدر از فروش این مجموعه سود می برند به هیچ کس ربطی ندارد اما آیا نمی توان میزان گردش مالی کل این مجموعه را مثلا با بودجه فرهنگی کل یک استان مقایسه کرد؟ حالا حساب کنید گردش مالی مجموعه قهوه تلخ پس از فروش 30 قسمت چقدر است و چند درصد از بودجه فرهنگی کل کشور است.

یکی از قصائد سعدی

شاهکاری از قصاید سعدی؛ مناجات و منقبت

شکر و سپاس و منّت و عزّت خدای را پروردگار خلق و خداوند کبریا

دادار غیب دان و نگهدار آســــمان رزاق بنده‌پرور و خلاق رهنما

اقرار می‌کند دو جهان بر یگانگیش یکتا و پشت عالمیان بر درش دوتا

گوهر ز سنگ خاره کند، لعل از صدف فرزند آدم از گل و برگ گل از گیا

سبحان من یمیت و یحیی و لاالــه الا هوالذی خلق الارض و السما

باری، ز سنگ، چشمه‌ی آب آورد پدید باری از آب چشمه کند سنگ در شتا

دریای لطف اوست و گرنه سحاب کیست تا بر زمین مشرق و مغرب کند سخا؟

انشاتنا بلطفک یا صانع الوجود فاغفرلنا بفضلک یا سامع الدعا

ارباب شوق در طلبت بی‌دلند و هوش اصحاب فهم در صفتت بی‌سرند و پا

شبهای دوستان تو را انعم‌الصباح وان شب که بی تو روز کنند اظلم‌المسا

یاد تو روح‌پرور و وصف تو دلفریب نام تو غم‌زدای و کلام تو دلــربا

بی‌سکه‌ی قبول تو، ضرب عمل دغل بی‌خاتم رضای تو، سعی امل هبا

جایی که تیغ قهر برآرد مهابتت ویران کند به سیل عرم جنت سبا

شاهان بر آستان جلالت نهاده سر گردنکشان مطاوع و کیخسروان گدا

گر جمله را عذاب کنی یا عطا دهی کس را مجال آن نه‌که این‌چون و آن‌چرا

در کمترین صنع تو مدهوش مانده‌ایم ما خود کجا و وصف خداوند آن کجا؟

خواهندگان درگه بخشایش تواند سلطان در سرادق و درویش در عبا

آن دست بر تضرع و این روی بر زمین آن چشم بر اشارت و این گوش بر ندا

مردان راهت از نظر خلق در حجاب شب در لباس معرفت و روز در قبا

چندین هزار سکّه‌ی پیغمبری زده اول به نام آدم و آخر به مصطفی

در نعت او زبان فصاحت که را رسد؟ خود پیش آفتاب چه پرتو دهد سها؟

یارب به دست او که قمر زان دو نیم شد تسبیح گفت در کف میمون او حصا

کافتادگان شهوت نفسیم دست گیر ارفق بمن تجاوز واغفر لمن عصا

کس را چه زور و زهره که وصف علی کند؟ جبار در مناقب او گفته هل اتی

زورآزمای قلعه‌ی خیبر که بند او در یکدگر شکست به بازوی لافتی

مردی که در مصاف، زره پیش بسته بود تا پیش دشمنان ندهد پشت بر غزا

شیر خدای و صفدر میدان و بحر جود جانبخش در نماز و جهانسوز در وغا

دیباچه‌ی مروّت و سلطان معرفت لشکر کش فتوّت و سردار اتقیا

فردا که هرکسی به شفیعی زنند دست ماییم و دست و دامن معصوم مرتضی

پیغمبر، آفتاب منیرست در جهان وینان ستارگان بزرگند و مقتدا

یارب به نسل طاهر اولاد فاطمه یارب به خون پاک شهیدان کربلا

دلهای خسته را به کرم مرهمی فرست ای نام اعظمت در گنجینه‌ی شفا

گر خلق تکیه بر عمل خویش کرده‌اند ما را بسست رحمت و فضل تو متّکا

یارب خلاف امر تو بسیار کرده‌ایم و امّید بسته از کرمت عفو مامضی

چشم گناهکار بود بر خطای خویش ما را ز غایت کرمت چشم در عطا

عدلست اگر عقوبت ما بی‌گنه کنی لطفست اگر کشی قلم عفو بر خطا

یارب قبول کن به بزرگیّ و فضل خویش کان را که رد کنی نبود هیچ ملتجا

ما را تو دست گیر و حوالت مکن به کس الا الیک حاجت درماندگان فلا

اولی‌تر آنکه هم تو بگیری به لطف خویش دستی، وگرنه هیچ نیاید ز دست ما

کاری به منتها نرسانیده در طلب بردیم روزگار گرامی به منتها

فی‌الجمله دستهای تهی بر تو داشتیم خود دست جز تهی نتوان داشت بر خدا

یا دولتاه اگر به عنایت کنی نظر واخجلتاه اگر به عقوبت دهد جزا

ای یار جهد کن که چو مردان قدم زنی ور پای بسته‌ای به دعا دست برگشا

کس را به خیر و طاعت خویش اعتماد نیست آن بی‌بصر بود که کند تکیه بر عصا

گر بر وجود عاشق صادق نهند تیغ گوید بکش که مال سبیلست و جان فدا

ما را به نوشداروی دشمن امید نیست وز دست‌دوست گر همه زهرست مرحبا

ای پای بست عمر تو، بر رهگذار سیل چندین امل چه پیش نهی، مرگ در قفا؟

پهلوی تن ضعیف کند پشت دل قوی صیدی که در ریاض ریاضت کند چرا

چون شادمانی و غم دنیا مقیم نیست فرعون کامران به و ایّوب مبتلا

امثال ما به سختی و تنگی نمرده‌اند ما خود چه لایقیم به تشریف اولیا؟

غم نیست زخم خورده‌ی راه خدای را دردی چه خوش بود که حبیبش کند دوا

عمرت برفت و چاره‌ی کاری نساختی اکنون که چاره نیست به بیچارگی بیا

کردار نیک و بد به قیامت قرین توست آن اختیار کن که توان دیدنش لقا

گویی کدام سنگدل این پند نشنود بر کوه خوان که باز به گوش آیدت صدا

نااهل را نصیحت سعدی چندانکه هست گفتیم اگر به سرمه تفاوت کند عمی





سرانه مطالعه در ایران


2 دقیقه سرانه مطالعه در ایران
 
 
فرهنگ در همه‌جای دنیا شاخصه‌ها و پارامتر‌های اندازه‌گیری مشخصی دارد و شاید یکی از مهم‌ترین پارامترهای بررسی میزان فرهنگ در جوامع، مقایسه آماری شاخص مطالعه و تیراژ کتاب در این کشورها باشد.
 
با قاطعیت می‌توان گفت که ایرانی‌ها کتاب نمی‌خوانند !براساس اعلام رئیس سازمان کتابخانه ملی ایران، هر شهروند ایرانی در شبانه‌روز تنها دو دقیقه از وقت خود را به خواندن کتاب اختصاص می‌دهد که این میزان در مقایسه با کشورهای توسعه‌یافته همانند ژاپن و انگلیس که سرانه مطالعه در حدود 90 دقیقه در روز است و یا در مقایسه با کشورهای در حال توسعه‌ای همانند ترکیه و مالزی که این عدد نزدیک به 55 دقیقه در روز است، سرانه مطالعه در ایران چیزی در حد فاجعه است.
 
آری! مردم بافرهنگ ایران کتاب نمی‌خوانند !در مقایسه با کتابخانه‌ها، این ورزشگاه‌ها، آرایشگاه‌ها، گیم‌نت‌ها، مناطق گردشی و ... هستند که طرفداران زیادی دارند. مردمان سرزمین با فرهنگ ایران، قلیان را بر کتاب ترجیح می‌دهند و فاجعه‌آمیز‌تر از سرانه مطالعه در ایران، سرانه تیراژ کتاب در ایران است! سرانه تیراژ کتاب در ایران نزدیک به 2000 کتاب برای هر عنوان است که این آمار در کشوری همانند مصر 70 هزار کتاب برای هر عنوان است !
 
اما اگر بخواهیم بی‌پرده سخن بگوییم ما ایرانی‌ها چندان مردمان بافرهنگی نیستیم چون در شبانه‌روز فقط 2دقیقه زمان برای مطالعه صرف می‌کنیم. اگر ملاک بافرهنگی (افتخار) مردم ایران همین ابنیه و آثار تاریخی باقی‌مانده از گذشته است، باید گفت ما ایرانی‌ها مردمان باتاریخی هستیم و نه بافرهنگ!
 

سوالات فارسی

نمونه سوالات فارسی دوم راهنمایی


بر روی لینک زیر کلیک کنید

سوالات

مصاحبه

مصاحبه با فرزان بالکانی درباره ی کتاب و کتابخوانی...


در ادامه مطلب

ادامه مطلب ...

متن طنز


اگه یه بار همه 20 واحد رو توی یه ترم افتادین! ......... بی خیالش

اگه شما رو با نمره 11.99 مشروط کردن! ......... خوب شده دیگه
اگه استاد می خواد به جای آقا بهتون بگه خانوم! ......... بگه
اگه یه دفعه هارد 60 گیگابایت شما هاپولی هاپو شده! ......... پیش میاد دیگه
اگه پرسپولیس قراره از پیکان ببازه! ......... ببازه
اگه سر مراسم خواستگاری، همونجا، عروس خانوم گفت نه! ......... ایشاالله خوشبخت بشه
اگه آمریکا یه موشک اتمی تنظیم کرده درست روی خونه شما! ......... مسئله ای نیست
اگه صبح اول مهر بجای ساعت 6، ساعت 7 رفتین سر کار! ......... دقیقاً رفتین سر کار
اگه کفشی که امروز واکس زدین رو همه لگد می کنن! ......... تعجبی نداره
اگه درست شب امتحان بعد از مدتها به عروسی دعوت شدین! ......... مبارکه، عروسی رو که نمی شه نرفت
اگه کار شما به جایی رسیده که خودتون به خودتون ایمیل می زنین! ......... اینجوری هم یه صفایی داره
اگه توی انتخاب واحد به شما 13 واحد بیشتر نرسیده! ......... حتماً حکمتی توی اون بوده
اگه بعد از 3 ساعت چت کردن یادتون اومد که با اینترنت ساعتی 500 تومن وصل شده بودین! ......... مهم نیست
اگه شمعهای کیک تولد شما رو بقیه فوت کردن! ......... لبخند بزنین
اگه ماشینتون جلوی یه مدرسه دخترونه پنچر شد و شما پنچر گیری بلد نبودین! ......... خودتون رو نبازین
اگه در حال فرستادن قلب و بوسه با مسنجر متوجه شدین یکی پشت سرتون وایساده! ......... عیبی نداره بابا
اگه بغل دستی شما سر کلاس که اتفاقا " کنار شما ردیف اول نشسته انگشتش رو تا مچ توی دماغش فرو کرد، شش دور بپیچوند، بعد با یه حالت دورانی بیرون آورد، خوب بهش نگاه کرد و بعد خیلی آروم زیر میز کلاس دستش رو پاک کرد! ......... نه! این یکی رو شرمنده، آدمیزاد هم یه تحملی داره!

تفاوتهای بین مردان و زنان
 
آینده:
یـک زن تــا زمانیکه ازدواج نکرده نگران آینده است. یک مرد تا زمانیـکـه ازدواج نـــکرده هــــرگز نگران آینده نخواهد بود.

موفقیت:
یــک مرد موفق کسی است که بیشتر از آنچه هـمــسرش خرج میکند درآمد داشته باشد. یک زن موفق کسی است که بتواند چنین مردی را پیدا کند.

ازدواج:
یک زن به امید اینکه شوهرش تغییر کند با او ازدواج میکند،ولی تغییر نمیکند. یک مــرد به این امید با همسرش ازدواجمیکند که تغییر نکند، ولی تغییر میکند.

روابط:
اول از همه، یک مرد یک رابطه را یک رابطه بحساب نمی آورد. وقتی رابطه ای تمام میشود، زن شروع به گریه نموده و سفره دلش را برای دوستان دخترش میگشاید و نیز شعری با عنوان "همه مردها نادانند" می سراید. سپس به ادامه زندگیش میپردازد. مرد هنگام جدایی اندکی مشکلاتش بیشتر است. 6 ماه پس از جدایی ساعت 3 نیمه شب یک پنجشنبه، تلفن میزند و میگوید: "فقط میخواستم بدونی که زندگیمو از بین بردی، هیچوت نمی بخشمت، ازت متنفرم، تو یه دیوانه ای، ولی میخوام بدونی باز هم یه فرصتی برامون باقی مونده." نام این کار تماس تلفنی "ازت متنفرم/عاشقتم" است که 99 درصد مردان حداقل یک بار آنرا انجام میدهند. برخی کلاسهای مشاوره ای مخصوص مردان برای رها شدن از این نیاز تشکیل میشود که معمولا تاثیری در بر ندارند.

بلوغ:
زنان بسیار سریعتر از مردان بالغ میشوند. اغلب دختران 17 ساله میتوانند مانند یک انسان بالغ رفتار کنند. اغلب پسران 17 ساله هنوز در عالم کودکانه بسر برده و رفتارهای ناپخته دارند. به همین دلیل است که اکثر دوستی های دوران دبیرستان به ندرت سرانجام پیدا میکنند.

فیلم کمدی:
فرض کنید چند زن و مرد در اتاقی نشته اند و ناگهان سریال نقطه چین شروع می شود. مردها فورا هیجان زده شده و شروع به خنده و همهمه میکنند، و حتی ممکن است ادای بامشاد را نیز درآورند. زنان چشمانشان را برگردانده و با گله و شکایت منتظر تمام شدنش میشوند.

دست خط:
مردها زیاد به دکوراسیون دست خطشان اهمیت نمیدهند. آنها از روش "خرچنگ غورباقه" استفاده میکنند. زنان از قلم های خوشبو و رنگارنگ استفاده کرده و به "ی" ها و "ن" ها قوس زیبایی میدهند. خواندن متنی که توسط یک زن نوشته شده، رنجی شاهانه است. حتی وقتی می خواهد ترکتان کند، در انتهای یادداشت یک شکلک در انتها آن میکشد.

حمام:
یک مرد حداکثر 6 قلم جنس در حمام خود داد - مسواک، خمیر دندان، خمیر اصلاح، خود تراش، یک قالب صابون و یک حوله. در حمام متعلق به یک زن معمولی بطور متوسط 437 قلم جنس وجود دارد. یک مرد قادر نخواهد بود اغلب این اقلام را شناسایی کند.

خواروبار:
یک زن لیستی از جنسهای مورد نیازش را تهیه نموده و برای خریدن آنها به فروشگاه میرود. یک مرد آنقدر صبر میکند تا محتویات یخچال ته بکشد و سیب زمینی ها جوانه بزنند. آنگاه بسراغ خرید میرود. او هر چیزی را که خوب بنظر برسر می خرد.

بیرون رفتن:
وقتی مردی میگوید که برای بیرون رفتن حاضر است، یعنی برای بیرون رفتن حاضر است. وقتی زنی میگوید که برای بیرون رفتن حاضر است، یعنی 4 ساعت بعد وقتی آرایشش تمام شد، آماده خواهد بود.

گربه:
زنان عاشق گربه هستند. مردان میگویند گربه ها را دوست دارند، اما در نبود زنان با لگد آنها را به بیرون پرتاب میکنند.

آینه:
مردها خودبین و مغرور هستند، آنها خودشان را در آینه چک میکنند. زنان بامزه اند، آنها تصویر خود را در هر سطح صیقلی بازدید میکنند -- آینه، قاشق، پنجره های فروشگاه، برشته کننده ها، سر طاس آقای زلفیان...

تلفن:
مردان تلفن را به عنوان یک وسیله ارتباطی برای ارسال پیامهای کوتاه و ضروری به دیگران در نظر میگیرند. یک زن و دوستش می توانند به مدت دو هفته با هم باشند و بعد از جدا شدن و رسیدن به خانه، تلفن را برداشته و به مدت سه ساعت دیگر با هم شروع به صحبت کنند.

آدرس یابی:
وقتی یک زن در حال رانندگی احساس میکند که راه را گم کرده، کنار یک فروشگاه توقف کرده و از کسی که وارد است آدرس صحیح را میپرسد. مردان این را به نشانه ضعف میدانند. آنها هرگز برای پرسیدن آدرس نمی ایستند و به مدت دو ساعت به دور خودشان میچرخند و چیزهایی شبیه این میگویند: "فکر کنم یه راه بهتر پیدا کردم،" و "میدونم که باید همین نزدیکی باشه، اون مغازه طلا فروشی رو میشناسم."

پذیرش اشتباه:
زنان بعضی اوقات قبول میکنند که اشتباه کردند. آخرین مردی که اشتباهش را پذیرفته 25 قرن پیش از دنیا رفته است.

فرزند:
یک زن همه چیز را در مورد فرزندش می داند: قرارهای دکتر، مسابقات فوتبال، دوستان نزدیک و صمیمی، قرارهای رمانتیک، غذاهای مورد علاقه، اسرار، آرزوها و رویاها. یک مرد بطور سربسته و مبهم فقط میداند برخی افراد کم سن و سال هم در خانه زندگی میکنند.

لباس شیک پوشیدن:
یک زن برای رفتن به خرید، آب دادن به گلهای باغچه، بیرون گذاشتن سطل زباله و گرفتن بسته پستی لباس شیک می پوشد. یک مرد فقط هنگام رفتن به عروسی و یا مراسم ترحیم لباس رسمی برتن میکند.

شستن لباسها:
زنان هر چند روز یک بار لباسهایشان را میشویند. مردها تک تک لباس های موجود در کمد، حتی روپوش و اونیفرم جراحی هشت سال پیش خود را می پوشند و هنگامیکه لباس تمیزی باقی نماند، یک لباس کثیف بر تن نموده و کوه ایجاد شده از لباسهای چرک خود را با آژانس به خشک شویی منتقل میکنند.

عروسی:
هنگام یاد کردن از عروسی ها، زنان در مورد "مراسم جشن" صحبت میکنند، مردان درباره "میهمانی های دوران مجردی."

اسباب بازی:
دختران کوچک عاشق عروسک بازی هستند و وقتی به سن 11 یا 12 سالگی میرسند علاقه شان را از دست میدهند. مردان هیچگاه از فکر اسباب بازی رها نمیشوند. با بالا رفتن سن آنها اسباب بازی هایشان نیز گران قیمت تر و پیچیده تر میشوند. نمونه های از اسباب بازیهای مردان: تلویزیون های مینیاتوری و کوچک، تلفنهای اتومبیل، مخلوط کن و آب میوه گیری، اکولایزرهای گرافیکی، آدم آهنی های کنترلی، گیمهای ویدئویی، هر چیزی که روشن و خاموش شده، سر و صدا کند و حداقل برای کار کردن به شش باتری نیاز داشته باشد.

گل و گیاه:
یک زن از شوهرش میخواهد وقتی مسافرت است به گل ها آب دهد. مرد به گلها آب میدهد. زن پنج روز بعد به خانه ای پر از گلها و گیاهان پژمرده برمیگردد. کسی نمیداند چرا این اتفاق افتاده است.

سبیل:
بعضی از مردان مانند هرکول پوآرو با سیبیل خوش تیپ میشوند. هیچ زنی وجود ندارد که با سبیل زیبا بنظر برسد.

اسامی مستعار:
اگر سارا، نازنین، عسل و رویا با هم بیرون بروند، همدیگر را سارا، نازنین، عسل و رویا صدا خواهند زند. اگر بابک، سامان، آرش و مهرداد با هم بیرون بروند، همدیگر را گودزیلا، بادام زمینی، تانکر و لاک پشت صدا خواهند زد.

پرداخت صورتحساب میز:
وقتی صورتحساب را می آورند، با اینکه کلا 15هزار تومان شده، بابک، سامان، آرش و مهرداد هر کدام 10 هزار تومان روی میز میگذارند. وقتی دختران صورتحساب را دریافت میکنند، ماشین حسابهای جیبی خود را بیرون می آورند.

پول:
یک مرد 2000 هزار تومان برای یک جنس 1000 تومانی مورد نیازش می پردازد. یک زن 1000 تومان برای یک جنس 2000 تومانی که نیازی به آن ندارد می پردازد.

بگو مگوها:
حرف آخر را در جر و بحث ها زنان میزنند. هر چیزی که یک مرد بعد از آن بگوید، شروع یک بگو مگوی دیگر خواهد بود

کتاب و کتابخوانی

کتاب‌خانه‌های عمومی ایران با کمبود شدید کتاب جدید روبرو هستند. تمایل به عضویت در این کتاب‌خانه‌ها و مراجعه به آنها نیز بسیار اندک است. ایران به لحاظ تعداد اعضای کتابخانه‌هایش در قعر جدول‌های جهانی قرار دارد.
 

به رغم ادعاهای اغراق‌آمیزی که گاهی در مورد وضعیت کتاب و کتاب‌خوانی در ایران می‌شود شرایط چنان ناامیدکننده است که حتا در آمار رسمی نیز منعکس می‌شود. کم رغبتی جمعیت ۵۳ میلیونی ایرانیان باسواد به مطالعه، در تیراژ نازل کتاب‌ها قابل مشاهده است. کم‌کاری و کم‌توجهی مسئولان را نیز می‌توان در وضعیت کتابخانه‌ها دید.

 

هدف‌های دور از دسترس

 

مطابق سند چشم‌اندازی که سیاست‌های کلان جمهوری اسلامی را مشخص می‌کند، اعضای کتاب‌خانه‌های عمومی ایران باید تا سال ۱۴۰۴ به ۲۰ میلیون نفر رسیده باشد. برای رسیدن به چنین موقعیتی لازم است استفاده کنندگان از کتابخانه‌های عمومی تقریبا ۲۰ برابر شوند و تعداد کتابخانه‌ها و امکاناتشان نیز به همان نسبت افزایش یابد. با وضعیت امروز، و با توجه به تجربه‌ی سال‌های اخیر، دست یافتن به چنین هدفی اگر غیرممکن نباشد به یک معجزه نیاز دارد.

 
  منصور واعظی، رییس نهاد کتاب‌خانه‌های عمومی کشور سال ۸۶ گفته است باید تا آخر سال ۸۸ تعداد اعضای کتابخانه‌های ایران به سه میلیون نفر برسد.

 

مطابق آماری که همین نهاد منتشر کرده درصد افزایش اعضای کتابخانه‌ها در سال ۸۶، ۴ / ۱ درصد و در سال ۸۷ که سالی استثنایی به شمار می‌رود حدود ۸ درصد  بوده است. این نهاد تعداد اعضای کتاب‌خانه‌های سراسر کشور تا پایان سال ۸۷، یک میلیون و ۷۶ هزار نفر اعلام کرده است.

 

فاصله‌ی شعار و تخیل با واقعیت

 

اسفند ماه سال ۸۷ سازمان فرهنگی شهرداری تهران اعلام کرد که این شهر نامزد دریافت عنوان «پایتخت کتاب جهان» یونسکو شده است. تهران به لحاظ زیرساخت‌ها و وضعیت کتاب‌خانه‌ها و کتاب‌خوانی هیچ بختی برای برگزیده شدن ندارد، اما خوشبینی مسئولان به دلیل انتخاب منطقه‌ای شهرها به این عنوان است. تهران به عنوان پایتخت و ویترین فرهنگی ایران با ۶۷ / ۰ مترمربع فضای کتاب‌خانه‌ای و ۱۲ کتاب به ازای هر یکصد نفر فقیرترین استان کشور است.

 

جمهوری اسلامی می‌خواهد تا سال ۱۴۰۴ خورشیدی یکی از پانزده کشور برتر جهان در زمینه کتاب‌خوانی و کتابداری باشد. با نگاهی به وضعیت برلین، به عنوان پایتخت یکی از این پانزده کشور مشخص می‌شود که این هدف در تخیل هم چندان دست یافتنی نیست.

 

جمهوری اسلامی می‌خواهد تا سال ۱۴۰۴ خورشیدی یکی از پانزده کشور برتر جهان در زمینه کتاب‌خوانی و کتابداری باشد.   جمهوری اسلامی می‌خواهد تا سال ۱۴۰۴ خورشیدی یکی از پانزده کشور برتر جهان در زمینه کتاب‌خوانی و کتابداری باشد. کتاب‌خانه شهر برلین، با حدود سه میلیون و ۴۳۱ هزار نفر جمعیت، ۲۲ میلیون و ۸۰۰ هزار جلد کتاب و سند را در خود جا داده و تنها کتابخانه پایتخت آلمان نیست. کتابخانه‌های تهران با ۱۲ میلیون جمعیت روی هم رفته یک میلیون و ۳۴۲ هزار کتاب دارند. به نظر می‌رسد هدف‌هایی که جمهوری اسلامی در این زمینه برای خود تعیین و اعلام می‌کند هیچ ارتباطی با واقعیت و امکانات موجود نداشته باشند.

 

فقر کتابخانه ها

 

تازه‌ترین آماری که از سوی نهاد کتاب‌خانه‌های عمومی کشور منتشر شده، نشان می‌دهد کتاب‌خانه‌های ایران با استانداردهای جهانی فاصله‌ای نجومی دارند. مطابق معیارهای پیشنهادی «اتحادیه بین المللی انجمن‌های کتابداری» (آیفلا IFLA) در کشورهای در حال توسعه باید به ازای هر باسواد حداقل یک و نیم جلد کتاب در کتابخانه‌های عمومی وجود داشته باشد. با این حساب لازم است بیش از ۷۹ میلیون جلد کتاب در قفسه‌ی کتاب‌خانه‌های ایران جا بگیرد تا کشور به کمترین میزان پیشنهاد شده برای کشورهای در حال توسعه برسد. این تعداد تا پایان سال ۸۷ حدود ۱۶ میلیون جلد گزارش شده است.

 

تعداد کل کتاب‌خانه‌هایی که زیرپوشش نهاد یاد شده قرار دارند، ۱۷۰۶ باب بیشتر نیست. حاج مومنی مدیر روابط عمومی نهاد کتابخانه‌های عمومی در گفت‌وگویی که ۲۵ تیرماه ۸۸ در روزنامه‌ی خراسان منتشر شد، تعداد کتاب‌خانه‌ها را ۱۸۰۰ و تعداد کتاب‌های موجود در آنها را ۱۹ میلیون نسخه اعلام کرد. این ادعا با آماری که پایگاه اینترنتی نهاد منتشر کرده همخوان نیست و حتا در صورت صحت نیز ۶۰ میلیون جلد کمتر از پیشنهاد «آیفلا» است.

 

کتابخانه‌ی ملی در تهران  کتابخانه‌ی ملی در تهراندر سال جاری بودجه‌ی کتابخانه‌های عمومی افزایش یافته و قرار است بخشی از آن به خرید کتاب اختصاص یابد. اما سیاست‌گذاران فرهنگی، به ویژه در دولت نهم نشان داده‌اند که در تجهیز کتابخانه‌ها به نیاز و سلیقه‌ی عموم مردم توجهی ندارند.

 

اولویت با کتاب‌ها و ناشران مذهبی است

 

وزارت ارشاد هر ساله تعدادی از کتاب‌های تازه منتشر شده را می‌خرد و به مراکز عمومی هدیه می‌کند. نحوه‌ی انتخاب این کتاب‌ها همیشه با اعتراض‌هایی روبرو بوده است.

 

جعفر همایی، مدیر نشر نی، سال ۸۶ در نامه‌ای به معاون فرهنگی وزارت ارشاد «رویه خرید کتاب را ناعادلانه و شبهه‌ناک» خواند و انصراف خود را از فروش کتاب‌هایش به این وزارتخانه اعلام کرد. همایی با اشاره به فهرست خرید کتاب‌های وزارت ارشاد می‌نویسد «سمت‌گیری هیات خرید ترجیح کتاب‌های مذهبی به سایر کتاب‌ها و ترجیح ناشران مذهبی به سایر ناشران را به وضوح نشان می‌دهد.»

 

بر اساس مصوبه شورای انقلاب فرهنگی وزارت ارشاد باید کتاب‌هایی را بخرد «که در جهت اعتلای فرهنگ، ارتقای سطح دانش و تعمیق مبانی و ارزش‌های انقلاب اسلامی باشند.» در سال‌های اخیر توجه به معیار سوم بیشتر بوده است. میزان خرید کتاب نیز درصدی از تیراژ است. به این ترتیب کتاب‌های ادبی که بسیاری از آنها در تیراژ هزار و دو هزار تایی منتشر می‌شوند، اگر هم خریداری شوند به بخش بسیار کوچکی از کتاب‌خانه‌ها می‌رسند.

 

 تصفیه کتابخانه‌ها

 

محمد حسین صفار هرندی، وزیر سابق ارشاد محمد حسین صفار هرندی، وزیر سابق ارشادآمار و گزارش‌های گوناگون حکایت از آن دارد که آثار داستانی پرخواننده‌ترین کتاب‌ها هستند. کتاب‌خانه‌های عمومی از این نظر برای اغلب کتاب‌خوان‌ها‌جاذبه‌ی زیادی ندارند. بخش بزرگی از کتاب‌هایی که نهادها دولتی در اختیار کتاب‌خانه‌ها می‌گذارند، کتاب‌های دینی و تبلیغات مذهبی است. در حالی که آثار داستانی تازه منتشر شده به ندرت به کتابخانه‌ها راه پیدا می‌کنند در سه دهه‌ی گذشته بسیاری از اثار موجود در قفسه‌ها نیز جمع‌آوری شده‌اند.

 

موج جدیدی از این «پاک‌سازی‌ها» با روی کار آمدن دولت نهم آغاز شد. اواخر سال ۸۶ منصور واعظی، خبر از جمع‌آوری کتاب‌هایی داد که به گفته‌ی او «ارزش منفی دارند و در گذشته وارد‎ ‎کتاب‌خانه‌ها شده‌اند.» این اقدامی است که پیشتر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی محمد حسین صفارهرندی نیز انجام آن را وعده داده بود. این کار سال گذشته ادامه پیدا کرد و به جمع‌آوری کتاب‌هایی انجامید که وزارت ارشاد آنها را «مضر» خوانده است.

 

افزایش تحصیلات، کاهش کتاب خواندن

 

کمبود کتاب‌های جدید از جمله دلایلی است که استفاده از کتابخانه را محدود کرده است. بسیاری از شهروندان از کتابخانه به عنوان محلی برای مطالعه‌ی کتاب‌های درسی و کمک درسی استفاده می‌کنند. بی دلیل نیست که بیش از نیمی از کل اعضای کتابخانه‌های عمومی را جوانانی تشکیل می‌دهند که در مقطع تحصیلی متوسطه هستند.

 

  آمار موجود از ترکیب اعضای کتاب‌خانه‌ها به تفکیک مقطع تحصیلی، نشان می‌دهد از دوره‌ی کاردانی تعداد اعضا به شدت کاهش می‌یابد. تا پایان سال ۸۷، در برابر۵۴۰ هزار عضوی که دوران تحصیل متوسطه را می‌گذراندند، اعضایی که در دوره‌ی دکترا درس می‌خواندند، در کل کشور حدود ۳۴۰۰ نفر بیشتر نبوده‌اند.

 

یکی از راه‌های محاسبه میزان کتابخوانی، با توجه به نسبت جمعیت باسواد با شمارگان و تعداد صفحه‌های کتاب‌های منتشر شده صورت می‌گیرد. در این مورد نقش کتاب‌هایی که امانت گرفته شده اما خوانده نشده‌اند یا کتاب‌هایی، مانند دیوان حافظ یا کتاب‌های دعا، که گاهی تورق می‌شوند، نامشخص است.

 

برابر آمار رسمی، هر عضو کتابخانه در سال ۸۷ به طور متوسط ۱۹ جلد کتاب امانت گرفته، در حالی که متوسط کتاب‌های مطالعه شده برای هر فرد باسواد، ۳ کتاب در سال بیشتر نیست. اولویت‌های موضوعی مطالعه کنندگان با ۵۸ درصد رمان و داستان عنوان شده است. پس از آن کتاب‌های دینی قرار دارد و در ردیف سوم قرآن و کتاب‌های دعا با حدود ۵۰ درصد جا می‌گیرد.

 

سرانه‌ی مطالعه

 

نهاد کتابخانه‌های عمومی برمبنای تحقیقی که آذر و دی ماه سال ۸۷ انجام شد، ادعا می‌کند که سرانه مطالعه‌ی کتاب‌های غیر درسی به نسبت ده سال پیش سه برابر شده و به ۱۸ دقیقه در روز رسیده است. این آمار معترضان بسیاری حتا در میان مسئولان دولت در کتاب‌خانه‌های مهم کشور دارد.

 :  رئیس کتابخانه ملی، علی اکبر اشعری اردیبهشت سال ۸۷ سرانه کتاب‌خوانی ایرانیان را ۶ دقیقه در شبانه روز اعلام کرد و گفت حدود دو سوم این میزان نیز به مطالعه کتاب‌های درسی مربوط می‌شود. مطابق گزارش یاد شده ۵۰ درصد از باسوادان گفته‌اند که در یک سال گذشته کتاب‌های غیر درسی هم مطالعه کرده‌اند.

 

همزمان با انتشار این گزارش خبرگزاری مهر ۱۴ اسفند ۸۷ از قول حجت‌الاسلام رسول جعفریان رئیس کتابخانه مجلس نقل کرد که «حدود ۹۵ درصد از مردم ایران کتاب‌خوان نیستند.»

 

شواهد نشان می‌دهد، سخنان رئیس کتاب‌خانه مجلس در مورد کتاب‌خوان نبودن ایرانیان اغراق آمیز است. در ایران جوانان زیر سی سال بیشترین سهم در مطالعه را دارند. نسبت معکوس سرانه‌ی مطالعه با افزایش سن شهروندان می‌تواند به علت مشغله‌های گوناگونی باشد که فرصت کتاب خواندن را از مردم می‌گیرد.

 

با توجه به هزینه‌ی زندگی در شهرهای بزرگ و درآمد ناچیزی که اغلب مردم دارند داشتن دو و گاهی سه شغل امر نادری نیست. تیراژ کتاب در زمانی که جمعیت و تعداد باسوادان کمتر از نصف امروز بود به مراتب بیشتر بوده. درست است که بخشی از کاهش تیراژ به افزایش عنوان کتاب‌های منتشر شده مربوط می‌شود، اما برای رونق کتاب‌خوانی باید پولی برای خرید کتاب و فرصتی برای خواندن آن نیز وجود داشته باشد.